«عملیات آجیلی» که در شبکۀ سینمای خانگی کشورمان نیز توزیع شده اثری خوشساخت ولی کلیشه ای است. ساختار قصه، طراحی شخصیت ها و حال و فضای داستان با آثاری مانند آن سوی پرچین و چند نمونۀ دیگر مشابهت های زیادی دارد که تا اندازه ای این فیلم را بی رمق و ضعیف جلوه می دهد. با نگاهی به این انیمیشن سعی کرده ایم نقاط ضعف و قوت این اثر را در مقایسه با دیگر تولیدات انیمیشن آمریکایی بررسی کنیم.
داستان جوندهها
داستان درباره زندگی چند گروه جونده در یکی از پارک های شهر است که آذوقه شان رو به تمام شدن است و حالا همه آن ها از راکون پیر گرفته، تا موش کور بی خاصیت و انبوه سنجاب ها چشم امیدشان به قهرمان جوان شان دوخته شده، سنجابی که گویی پیش از این هم با قهرمان بازی هایش و جسارت بی مانندش گروه را از خطر نابودی نجات داده، راکن، سنجاب دختری را که متعهد و مشتاق است در کنار قهرمان قرار می دهد تا مأموران پیدا کردن غذا باشند.
در همین حال سنجاب دیگری که با موشی به نام (رفیق) رفیق است و اعتقادی به زندگی و آرمان های گروهی ندارد، در پی یافتن غذا برای خودش است. این جستجو به گونه ای ناخواسته سنجاب تک رو را مقابل گروه و آرمان هایش قرار می دهد و موجب می شود تا با خرابکاری که پیش می آید او با رأی راکون و اتفاق نظر گروه، از پارک اخراج و به شهر تبعید شود! این شروع زندگی جدید و انتخاب ناخواسته ای است که برای او و دوستش (رفیق) رقم می خورد؛ ولی با جسارت و تحول اعتقادی او منجر به نجات گروه و رو شدن دست راکن مزدور در انتهای فیلم می شود! افتخاراتی که بیشتر به نام قهرمان تو خالی و دروغین ثبت می شود تا او!
درس های اخلاقی از چند دزد جونده!
هر فیلمی باید در روند روایت رو به جلوی خود مخاطب را درگیر کرده و هم سو با همزاد پنداری او با شخصیت ها چند درس و یا آموزه اخلاقی را هم پنهان در لایه های فیلم به مخاطب القا دهد، اما الزاماً این آموزه ها نباید از هر نظر مورد قبول ما و یا مخاطب قرار گیرد و می توان نقدهایی هم بر آن وارد کرد!
«عملیات آجیلی» با درگیر کردن مخاطب و روایت نسبتاًخوب قصه و شخصیت پردازی قابل قبول سعی دارد چند آموزه اخلاقی و اجتماعی را برای مخاطب نسخه پیچ کند که در قالب فیلم کارتونی انیمیشن برای مخاطب کم سن و سالش ضروری به نظر می رسد! از خود گذشتگی، دوری از جمع گریزی و تک روی، ایثار برای منافع هم نوعان و کلونی، دوری از شهرت و شعار، مشورت کردن و چند نمونه دیگر از آموزه هایی است که به خوبی در اثر تنیده شده است.
دوبله موفق
یکی از حسن های انیمیشن بی شک دوبله خوب آن است و چالشی که دوبلورهای جوان به مدد خلاقیت ایرانی شان از آن سر بلند بیرون آمده اند، چراکه با تکراری بودن تقریبی داستان (انیمیشن آن سوی پرچین) وهم چنین شخصیت ها (شخصیت های آن سوی پرچین و موش سرآشپز) خطر این احساس می شد که صداپیشگان به دام تقلید از کاراکترهایی بی افتند که پیش تر در آثار دیگر خلق شدهاند! ولی دوبلورها با بهره از اصطلاحات روز، شخصیت شناسی و همزاد پنداری، و تنوع در خلق کاراکترصداهای جدید، توانسته اند چند شخصیت خوب و صدای به یاد ماندنی خلق کنند، که در این میان کاراکتر (موش کور) بیش تر در ذهن ها می ماند!
سیاست روباه پیر دستمایه انیمیشنی برای کودکان!
پیشتر گفتیم که شخصیت راکون که در ظاهر به اهداف کلونی می اندیشد و برای نجات جان همه از گرسنگی تلاش می کند، در انتهای فیلم دستش رو شده و شخصیت مزدور صفت و دیکتاتورش نمایان می شود، شخصیتی که در کنار موش کور، تفکر انگلیسی اش بیرون زده و روحیات او را برملا می کند!
در این میان سیاست روباه پیر (انگلیس) به خوبی در شخصیت پردازی راکون پیر دیده می شود، خصوصاً در سیاست رفتاریش در قبال سنجاب ها که در قالب دیالوگی اعتراف گونه از سوی موش کور زده می شود!( تا کلونی را گرسنه نگه نداری نمی توانی بر آن ها حکومت کنی)!
یونیورسال؛ عقب تر از دیزنی و پیکسار
با تولید آثار سینمایی سه بعدی، شرکت های زیادی از سراسر جهان تولید آثار پرخرج انیمیشن را در فهرست کار خود قرار داده اند که در این میان سهم شرکت های قدیمی و پیش رویی هم چون یونیورسال در جای خودش محفوظ است! اما این که کدام شرکت تولید کننده توانسته خود را به رتبه اول کیفیت تولید و همچنین بازار فروش جهانی اثر نزدیک تر کند جای بحث دارد.
در این که شرکت باسابقه دیزنی و در کنارش شرکت پیکسار همیشه یا لا اقل تا امروز در رده اول این جدول قرار دارند نباید شک کرد؛ اما شرکت هایی هم چون وارنر بروز،دریم ورکس، و عقب تر ازآن ها یونیورسال هم چنان پشت سر شرکت های دیزنی و پیکسار ایستادهاند، و این چیزی است که حتی می توان از ذائقه کودکان جهان نیز آنرا تشخیص داد، این واقعیت که کودکان تا چه حدی تحت تأثیر شخصیت های ساخته دیزنی و پیکسار هستند، خود گواه این ادعاست.
کهن الگوی سینمای آمریکا
در یکی از خط های موازی داستان ماجرای چند گانگستر دیده می شود که با پوشش فروشندههای آجیل، قصد دارند از بانک شهر دزدی کرده و در نهایت کیسه های آجیل را جای کیسه های پول بگذارند! غافل از این که گروه دیگر دزدها، که حیوانات جونده پارک هستند در پی دزدیدن آجیل ها از گروه گانگسترها هستند!
می توان بداهه لیستی طولانی از تولیدات سینما و همچنین انیمیشن آمریکا فراهم کرد که از دیر باز ژانر گانگستری یا نمونه بارزترش، دزدی از بانک، در آن ها دست مایۀ اصلی قرار گرفته؛ و این نشان می دهد که غربیها بر کهن الگوها و پیشینه اجتماعی و تاریخی مردم و فرهنگشان تا چه حد وفادارند و در نشان دادن آن ها در بعد جهانیش هم ابایی ندارند، حتی اگر آن، دزدی از بانک و داستان گنگسترها باشد!
ارسال نظر